تو” آن نیستی که به یادت بیاورم ، “تو” آن همیشه ای که به یادم می مانی . . .

دوریت زمستانی دیگر است ، کمتر از من دور شو ، باز سرما خورده ام
عالی بود بازم اپ كن منتظر اپ های جدیدتم

اگر تو روی نیمکتی

این سوی دنیا

تنها نشسته ای

و همه آن چه نداری کسی ست

آن سوی دنیا

روی نیمکتی دیگر

کسی نشسته است

که همه آن چه ندارد تویی

نیمکت های دنیا را بد چیده اند

تقدیم به او که نبود،

ولی حس بودنش بر من

شوق زیستن داد

دلم برای کسی تنگ است

که

آفتاب صداقت را

به میهمانی گلهای باغ دلم می آورد

سعی نکن متفـــــاوت باشی فقط خـــــوب باش
این روزها خــــوب بودن به اندازه کافی متفـــــاوت است

دل خوشم با غزلی تازه ، همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به یقینم ، کافی ست

قانعم ، بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

گله ای نیست ، من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن

من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت - گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

که همین شوق مرا ، خوبترینم! کافی ست

پیش ما بیا

کجایی پس رها جان چرا نیستی دیگه ؟
دلم برات تنگ شده دوست خوبم اگر تونستی از خودت بهم یه خبری بده .
امیوارم هر جا که هستی موفق و شاد و خوشحال باشی .

در کوهپایه عشق

دست کسی را مگیر

وقتی میدانی

که در قله

او را رها خواهی کرد...

مُہـــ ـــم نیستـ ـ ـ ڪفـ ـ ـ پاتو شُستے یــ ـــا نہ

حَتے مُہــ ـــم نیستـ ـ ـ ڪفـ ـ ـ پاتـ ـ ـ نَرمہ یـــ ــا زِبر!

امـّـ ـــا

ایـטּ مُہمہ ڪہ وقتے اَز زندگے ڪسے رَد میشے ؛

رَد پــ ـــاے قشنگے

اَز خودتـ ـ ـ بہ یادگار بـــ ــــذارے

نبار باران ، عاشقانه اش نکن ، من و او "ما" نشدیم !

گاهی به قدری دلم برایت تنگ میشود که حاضرم حتی با دیگری ببینمت.

نخستین چکه ناودان احساسم را در قالب کلامی از جنس گلهای یاس میریزم و آن را به آسمان نیلوفری دل زلالت برای شاد بودنت هدیه میکنم .

مدتهاست که بی دلیل ترکم کرده ای ، نمیدانم دلت از من سرد شد یا که سرت جایی دیگر گرم شد .

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد / و برف نا امیدی بر سرم یک ریز می بارد / چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ / چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم

باید به بعضی ها گفت : ناراحت چی هستی؟ ، دنیا که به آخر نرسیده ، من نشد ، یکی دیگه ! تو که عادت داری .

دقت کردین جمله ی "دوستت دارم" سوالی نیست ولی همه بعد از گفتنش منتظر جوابن !


"تو" آن نیستی که به یادت بیاورم ، "تو" آن همیشه ای که به یادم می مانی .

خدایا حواست هست ؟ صدای هق هق گریه هایم از گلویی می آید که تو از رگش به من نزدیک تری .